معنی اخه پف - جستجوی لغت در جدول جو
اخه پف
غرولند، لاف بی جا
ادامه...
غرولند، لاف بی جا
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اخ تف
(اَ تُ)
بلغمی که از گلو با آواز بدهن آرند و بیرون اندازند. آب دهان. خیو. بصاق. بزاق، دوست گردیدن
ادامه...
بلغمی که از گلو با آواز بدهن آرند و بیرون اندازند. آب دهان. خیو. بصاق. بزاق، دوست گردیدن
لغت نامه دهخدا
اخ تف
بلغمی که از گلو با آواز بدهن آرند و بیرون اندازند آب دهان خیو بزاق، (به استهزاء) نشان دولتی بر سینه و که
ادامه...
بلغمی که از گلو با آواز بدهن آرند و بیرون اندازند آب دهان خیو بزاق، (به استهزاء) نشان دولتی بر سینه و که
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر اخ تف
اخ تف
((اَ. تُ))
آب دهان، خیو، بزاق
ادامه...
آب دهان، خیو، بزاق
فرهنگ فارسی معین
اله پر
از مراحل رشد برنج
ادامه...
از مراحل رشد برنج
فرهنگ گویش مازندرانی
اخ تف
خلط، خلط سینه
ادامه...
خلط، خلط سینه
فرهنگ گویش مازندرانی